و خدایی که در این نزدیکی است...

ساخت وبلاگ
سلام بر آل یاسین؛سلام بر تو اى دعوت كننده به خدا و عارف به آیاتش؛سلام بر تو اى واسطه خدا و سرپرست دین او؛سلام بر تو اى خلیفه خدا و یاور حق او؛سلام بر تو اى حجت خدا و راهنماى اراده‌اش؛اللهم عجل لولیک الفرج والعافیِة و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.........................................امام حسین هنوز هم مظلوم است چون وقتی خورشید، عصر عاشورا را غروب کرد،او هم می رود... تا سال بعد!...تا یاد بعد!.........................................خداوندا تو می دانی که من دلواپس فردای خود هستم! مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را ؛ مبادا گم کنم اهداف زیبا را ؛ مبادا جا بمانم و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : بزرگ,شدم, نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 187 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:01

دلم گرفته... یک بخش مهمی ش به خاطر اتفاقات دیروز هست. اینکه یک سری آدم بیگناه به رگبار بسته بشند، خیلی دردناکه... دردناک تر اینکه هر روز و همه جای جهان پر شده از این کشتارها... خدای مهربانم نمیشود کمی زودتر امام زمانمان را بفرستی؟... نمیشود ما را ببخشی و به خاطر فضل و مهربانی خودت ظهور مولای صلح گستر را جلو بیاندازی؟... پارسال همین موقع منم همونجا بودم. درست همین موقع بود ماه رمضان بود و من که اومده بودم تهران برادرم گفته بود یه نامه بدم به نماینده شهرمان. درست نشسته بودم روی همین صندلی هایی که دیروز یک سری ها نشسته بودند و به رگبار بسته شدند.... خدایا هدایتمان کن، عاقبتمان را به خیر کن.. خدای و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : مرگ,تروریسم, نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 149 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:01

تمام روزهایی که دلگیر بوده ام اینجا نوشته ام. دیدم این بی انصافی است که از روزهای خوبم ننویسم و شده حتی به اندازه ذره ای بسیار بسیار کوچک از مهربانی پروردگار و نعمتهایش تشکر نکنم. اول از همه بگویم که خدای مهربانم شکر، شکر به خاطر تمام نعمت هایت، شکر به خاطر مهربانی هایت... واقعیتش را بخواهید امروز اولین حقوق اساسی  زندگی ام به حسابم ریخته شد! واقعیت ترش را بخواهید من از 17 تیر رفتم سر کار. خیلی دوست داشتم روز اول کاری م را اینجا بنویسم اما طوری برنامه ها به هم پیچیدند که وقت واقعا سر خاراندن را نداشتم چه برسد به اینجا. اولین روز کاری م توام شد با آخرین امتحان و سخت ترین امتحانم وآخرین مهلت اسب و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : خدای,مهربانم,شکرت,شروع,کار, نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 201 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:01

خواهر جان ما به کمک و یاری خدای مهربان همزمان با میلاد امام رضا میرن سر خونه زندگی شون:) منم به لطف سر کار رفتن و اوایل شروع به کارم و نداشتن مرخصی نتونستم زودتر برم و اونجا باشم . فقط در این حد میرم که دو روز عروسی اونجا باشم. امروز رفته بود پرو لباس عروس. خیلی دوست داشتم منم اونجا بودم و تو لباس عروس میدیدمش اما نبودم:) مطمنم اون روز عروسی اینقدری سرمون شلوغ میشه که اصلا یه لحظه هم وقت ندارم که نگاهش کنم:))) واای چه شلوغی میشه خدا میدونه . مهمونامون از تهران و شهرهای دیگه همه هستن  و بعد چندین سال همه دور هم جمع شدند و باید مهمون داری اساسی هم بکنیم و خسته و کوفته بشیم. خدا ان شالله به همه ا و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید

برچسب : عروس,شدنت,مبارک, نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 193 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:01